Monday, December 26, 2011

خب دیروزم از اون روزا بود که علی رو از خونه انداختم بیرون با یلدا دعوا کیری کردم. مث همیشه

Saturday, December 17, 2011

هه هه هه
داره تلاش میکنن با هم صمیمی تر شن.
خونه رو چیکار کنم؟

Saturday, November 26, 2011

میگردم اعصاب خوردیمو سر اولین آدمی که گیرم بیاد خالی کنم.
حوصله من زیر درخت آلبالو کس شده
مثلن بقیه شب ها چه غلطی میکنیم که اسمس دادی برف اومده جمع شیم دور هم
والا از وقتی یادمه ما تو آفتاب. بارون. سیل. زلزله. آتیش سوزی.طوفان. سونامی. تو کسکش ور دل من بودی
عن آویزون

Monday, November 14, 2011

تلخ ماندم ، تلخ
مثل زهری که چکیده از شب ظلمانی شهر
مثل اندوه تو
مثل گل سرخ
که به دست طوفان
پرپر شد
تلخ ماندم ، تلخ
مثل عصری غمگین
که تو را بر حاشیه اش پیدا کردم
و زمین را
توپ گردان
پرت کردم به دل ظلمت
تلخ ماندم ، تلخ
دیوار از پنجره سر بیرون کرد
از دهانش
بوی خون می آمد

Tuesday, November 08, 2011

ولی چه فایده؟
تنها فایدش اینه زندگیم داره به گا میره.
و تموم.

Monday, November 07, 2011

میدونی من بیشتر از اینکه به تو مدیون باشم به اسکایپ مدیونم. مدیونم چون وقتی ازش برای تو استفاده میکنم تموم زندگیمون میاد جلو چشمم.
از بچگیمون. بچگی بچگی هم نیا ولی خب.
زدیم گاییدیم همو
قهر کردیم عین ان با هم
تو کون هم بودن هامون
زیر آب هم زدنهامون
لایی کشیدن هامون.
یا همین الان که محل انم به هم نمیزاریم
من مدیونم بهت به دوست داشتنت.

Saturday, October 29, 2011

یه چیزایی میبینه آدم پشماش میسوزه

Friday, October 28, 2011

درد تخمی داشت. پام میلرزید از ترس ولی گفتم بزن و زد
به فاطمه یه دفه دیگه این موزیک پلی شه میشینم همین وسط خودزنی میکنم

Friday, October 21, 2011

In a relationship with Madaret
همیشه همین بوده داستانمون اون میاد من میرم اون میره من میام این وسطا به هم میخوریم جرقه میزنیم

Thursday, October 20, 2011

البت بخام بکنمت میکنمت حالا هی در رو
من بخام بخونمت میخونمت حالا پاکم کن یا هر چیزی
به تخمم بیشتر چیزی که این روزا میگم

Monday, October 17, 2011

این مقدار حجم نفرت فقط و فقط باید با ناراحتی قاطی شه که من بشینم جلوت یه مشت اراجیف بارت کنم بعدم برم.

Thursday, October 06, 2011

موهام چرا داره سفید میشه من که سنی ندارم.

Wednesday, October 05, 2011

حوصله ندارم. نکه تازه اینطو شده باشما سالهاس حوصله ندارم.
ولی این چند وقته دیگه به مرحله گندی رسیده. قدیم ندیمتر ها مقداری برای خودم وقت میزاشتم گرفتار میکردم خودم با مواردی که دوسشون داشتم الان میدونم داره همه چیز به گا میره بازم حوصله ندارم بشینم جمشون کنم. نگاشونم نمیکنم دیگه حتی
نشستم یه کنجی منتظرم همه چیز درس شه و نمیشه و میدونم که نمیشه.
حتی حوصله ندارم بگم چمه

Sunday, September 25, 2011

هر گهى ميخورم پشيمون ميشم
من كلهم شرمندم

Tuesday, August 23, 2011

بله شوما دروغاتم قشنگه

Saturday, July 16, 2011

دنیا قدیم برام یه میل نوشته بود که چمدونم مشق چیچی نمیدونم کجاش بوده هرز گاهی میرم میخونمش هی میگم منو میگه منو میگه
رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده. رد داده.

Friday, July 01, 2011

تا میام تمرکز کنم صدای تیک تیک ساعت میشنوم

Wednesday, June 01, 2011

Saturday, May 07, 2011

تحملم رفته بالا الان 12 ساعته منتظرشم.

Friday, May 06, 2011

جنگ من با خودم زمانی شروع میشه که از جلویه آژانس هواپیمایی رد میشم
دقیقن زمانی که به خودم میگم برم توش اولین بلیطی که مونده به پروازش بخرم
بزارم فرار کنم

Friday, April 15, 2011

از یه چند سالی شد که دیگه پیگیر نشدم پیگیر هیچی
تو جو هیچی نرفتم
فقط بعضی اوقات میام یه دون میپاچم میرم تو قفسم
یعنی مثلن سالی ماهی یه بار میرام میگم آقا مثلن من دلم برات تنگ شده بعد احساس میکنم دیگه مسئولیتم انجام دادم میرم باز تو قفسم
ولی بعضی وختا مثلن دلتنگیه میخاد بیاد قالب بشه تا دمش میره ها باز نمیتونه آرزو به دلم موند یه دفه بتونه باز نمیتونه
کاش دوباره میتونستم پیگیر آدما بشم
حتی اون روز ماه سالی که اینطوری شدم یادمه
ریدم تو دهنت آدمی که باعث شدی من اینطوری بشم
خیلی عذابه بعضی وقتا اصن به تخمتم نباشن آدما.

Sunday, March 20, 2011

تاثیر میزاری روم وقتی ناراحتی ده برابر
رو اعصابم رو
رفتارم رو
رو اخلاقم
رو افکارم
رو انجامم
رو بر خوردم.
.
علی بهت حسودی میکنه یل

Saturday, March 12, 2011

خیلی بده آدم هر اتفاقی که براش میفته بگه تخمم

Wednesday, March 09, 2011

از صب بلند شده اومده دفتر پیش من تا ساعت 8 شب میگفت عجب بازی میشه امشب عجب فوتبالی از ساعت 8 هم داره کسشر میخره هنگام دیدن فوتبال بخوره بهش میگم علی حالا طرفدار کجا هستی اینقدر خوشحالی میگه طرفدار یونیسفم.

Thursday, March 03, 2011

واقن چیکار دارم جز این کار؟

Monday, February 28, 2011

پای بدبختش تو تصادف از بالای زانو قطع شده بعد برای اینکه محبت کنه به یارو بدبخته برداشته یه پلیر پر از موزیک کرده برده بیمارستان داده به یارو بعد موزیک اولی که یارو پلی کرده گفته میخام برم پا ندارم

Saturday, February 26, 2011

یه ساعت هایی هست ما بین ظهر تا عصر هرزگاهی دلم میخاد توش بمیرم.

Friday, February 25, 2011

تبخال چی میگه نصفه شب؟
آگهی دادن برای جذب یه نظافتچی یه آقایی اومده بود اینقدر متشخص بود یه آن میخاستم بهش بگم برادر شما بشین جا من. من خودم یه جاروئه میزنم هر شب قبل رفتن

Thursday, February 24, 2011

تو میدون ونک موتوریه ازش پرسید داداش من چطوری باید برم برزیل؟ گفت با هواپیما.

Wednesday, February 23, 2011

وقتی میگی بهت زنگ میزنم باید بزنی من اگه بتونم اینو بهت یاد بدم دیگه به فضیلت رسیدم کاریم تو دنیا ندارم

Friday, February 18, 2011

مطمئنم که سالاد شیرازی برای شیراز نیس اساسن خورد کردن ریزریز کردن خیار پیاز گوجه اصلن جنگه با آرمان های گشادی شیرازی ها.
یه دفتر چل برگ دو خط پیدا کردم برای حداقل 5 سال پیش به صورت خیلی مرتب نوشته شده علی خفه شو علی خفه شو همینطوری هم ادامه داده چل صفحه رو صفحه آخرم نوشته شده به پایان رسید این دفتر علی هنو داره زر میزنه

Monday, February 14, 2011

وایرلسای مفت خ انقلاب هنو داره کار میکنه

Thursday, February 10, 2011

در یخچال باز کردم توش یه پستونک بود یه آب معدنی میخاستم بشینم جلوش های های گریه کنم.

Wednesday, February 09, 2011

نتیجه این شد عمو پوریا عمو ساشا دایی علی.
بله ریخته توش.

Saturday, February 05, 2011

Friday, February 04, 2011

رو هم نخابید با هم بخابید

Thursday, February 03, 2011

باید بمالم براش تا بیاره.
فیل تر شکنمو میگم

Wednesday, February 02, 2011

Thursday, January 27, 2011

Tuesday, January 25, 2011

توهم سقوط هواپیما گرفتتم

Friday, January 21, 2011

نباید مث یه سایه زیرپاها زنده باشه مث چتر خورشید باید روی برج دنیا باشه
از بچگی که ولم کردید به امان خدا لااقل تحقیرم نکن که نتونستم اون چیزی باشم که شما میخاین

Thursday, January 20, 2011

Saturday, January 15, 2011

ریش سفید کم بود مو سفید هم داره اضافه میشه

Friday, January 14, 2011

تو خجالت نمیکشی از این وضیعتی که درست کردی؟ چند سالته مرتیکه الاغ؟
چقدر میخوره بهم حدس بزن.

Thursday, January 06, 2011

مراسم قصاصی که بنرش چسبونده بودن انجام شد.
مردم دست میزدن میگفتن نیروی انتظامی تشکر تشکر

Wednesday, January 05, 2011

سر خیابون بنر چسبوندن مراسم قصاس چهارشنبه 89/10/15 میدان کاج

Sunday, January 02, 2011

Saturday, January 01, 2011

سان سیلک با لیمو
دیگه چشماتو واا کن ببین رفته جوونی
میخام بیس ساله باشم میخام سی ساله باشم
میخام وختی بهاره گل هر ساله باشم