Wednesday, May 30, 2012
Friday, May 18, 2012
اخرین باری که باهم بودیم از تیم راه افتادیم
بهداد با ماشین من اومد من تو با شاپور رفتیم دم خونتون شاپور گذاشتی راه افتادیم سمت پمپ بنزین.
یادم نمیاد دیگه چی شد. نعشه بودیم لابد.
فقط یادمه دمه سپهر وایسادیم رفتی خیلی گردو خریدی. تقریبن هرچی گردو داشت یارو.
فرداشم که رفتی.
رامین بچه. آر وی. ردبول این روزا خیلی یادت میکنم.
Tuesday, May 15, 2012
قدیمتر که بود برام مهم بود خیلی از چیزا برام مهم بود. اینکه مثلن باید حتمن شب تولد دوستای صمیمیم یه گهی خاصی بخورم. اگه همه عالم دنیا هم از دستم ناراحت بودن به تخمم مهم اینه که با آدمایی که زندگی میکنم از من راضی باشن یا حتی ناراحت نباشن.
بیشتر به حال مردم زندگی میکردم تا خودم.
ولی الان چیزی نگم بهتره.
Saturday, May 12, 2012
Thursday, May 10, 2012
Subscribe to:
Posts (Atom)