ساعت 6 صب اینا بود موبایلم زنگ خورد تو خواب بیداری گفتم ریدم به این زندگی که یه چرت اومدیم بعد عمری بخوابیم تو رنگ میخوری تو حال التماس بودم که تورو خدا قطع شو تورو خدا زنگ نخور. یه آن گفتم نکنه تو باشی به حالت جفت پا پریدم به سمت تلفن یه زنیکه ان بود با آقا حمید کار داشت. ریدم به قبر آقا حمید خب.
No comments:
Post a Comment