یه تخت داشتیم تو خونه ساخته شده بود از دو تا تخت یک نفره. ماله منم نبودش ماله علی بود.
بعد اینطو تختی بود که مثلن یه شب تا صب روش میخابیدی شیرین دیسک کمر گرفته بودی.
ولی ما دوسش داشتیم چرا؟ به این دلیل که با اینکه یه تخت بود ولی در واقع دو تا قسمت داشت هر کی سمت خودش میخابید. هر وقتم با هم حال نمیکردیم هر کی سمت خودش هول میداد یه وری میخابید.
دو تا تخت دیگه هم داشتیما ولی باز این یه چیز دیگه بود، حالا چرا اینقدر در مورد این تخته گفتم؟
دیشب علی میخاس تخت رو بندازه بره که چمیدونم سرویس خواب فیلان خریده برا خودش دشکارو ور داشتم اوردم گذاشتم کنج اتاقم.
نه که خیلی جا داشتم اینا رو هم اوردم کاشه کردم.
خاطره دارم باهاشون خب.
Friday, February 17, 2012
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment