Monday, August 30, 2010

از حموم که میام بیرون اس‌ام‌اس‌ت می‌بینم که نوشتی قبل از اینکه بری تو اون خاک‌خول همیشگیت بیا دنبال من، من بزار خونه‌ت. حالم خرابه.
می‌رم دنبالش سوار می‌شه با کوله‌پشتیش می‌گم طبق معمول ممد گوزید فاطی اخم کرد دعوا کردین قهر از خونه دیگه؟ حرف نمی‌زنه.
می‌زارمش دم خونه کلید می‌دم دستش می‌گم غذاهایی که می‌خوردی هنوز سر جاش تو فریزره، هناق کن، نخواستی بگو از حاج‌داوود ناهار بیارم واست.
ساعت دو بیخیال کار می‌شم با گفتن یه عمر دیر شده یه روز دیگه هم روش خودم گول میزنم ول می‌کنم میام سمت خونه.
در باز می‌کنی میام تو اولین جمله‌ای که ازت می‌شنوم بعد چند وقت اینه " پوری ریدم به قبرت که این زن تخمی رو گذاشتی تو دامن ما ریدی تو همه چی، ریدم به قبرت که ریدی به زندگیم " اس‌ام‌اس می‌زنم به تپل که داداشیت گوز داده قبض گرفته پاشو بیا جمعش کن.
بعد یکسال چارتاییمون نشستیم تو آلاچیق همیشگیمون کباب می‌خوریم خاله‌زنک بازی رو آغاز کردیم.

No comments: