Saturday, July 21, 2012

دیشب داشتم با مهسا در مورد اتفاق بد زندگی صحبت میکردم حرفمون که تموم شد یادم افتاد که اولین بار که افتادم فکر کنم هشت سالم بود شایدم کمتر از بالا درخت پریدم تو استخر خالی خونه پدری. بی هوش شده بودم 10 دقیقه شاید یادم نمیاد فقط یادمه ترقوه یا همچین چیزیم شکست هنوزم سرما میخوره بهش پلاتیناش درد میگره. بعد اون دیگه خوردن زمین شکستگی این حرفا یه چیز عادی شد برام تا همین 1 سال پیش که با کله رفتم تو کوه قشنگ خیلی شیک و مجلسی 6 ساعت بی هوشی 12 ساعت فراموشی بعد اون مقداری ترسیدم نه از اینکه بیفتم دست پام بشکنه این حرفا. ترس از فراموشی کامل. بعد دردیه. اینکه بیدار میشی مثلن یادت رفته علی کیه خونت کجاس و فیلان

No comments: