Tuesday, June 04, 2013
براى هومن نوشتم
"برادر، رفيق، به نظرت فهيمتراز من. ننه بابا گشنه. منم درست مث خودت همونجا تو همون پارك، لب همون جدول جوب بزرگ شدم. فقط چنتا فرق بزرگ عمده با تو دارم.
چنتاش ايناس، من تقريبن همه جايه دنيا رو ديدم. تو خيلى از جاها زندگى كردم، چارتا لاشخورتر از تورو ديدم باشون نشستم پاشودم. از شونزده سالگى خودم بودم تخمم الان به اينجا رسيدم كه لااقل ميدونم خودم باشم كافيم برا خودم. اونجايى كه شما ماچ ميكنىيه قبلن و الانش يه وجب پايينتر از ناف من بوده. لپ كلوم خونه قاضى گردو زياد داره ولى گردوهاش هم صاحب داره هم حساب. بهتره ديگه نبينيم همو.
من الله توفيق"
خودم عشق كردم از ايميل خودم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
شونزده سالگیت نمیدونم کی میشه ولی تو این هفت هشت سال مشخصه خودت بودی.
Post a Comment