Saturday, June 12, 2010

توپمون افتاد تو حیاط مدرسه، رفتیم در زدیم باز نکردن. توپمون می‌خاستیم از دیوار مدرسه رفتیم بالا پریدیم تو مدرسه، داشتیم دنبال توپ میگشتیم، علی سینی لواشک سرایدار مدرسه رو پیدا کرده بود. داشت می‌خوردش، سرایدار با چوب جلومون ظاهر شد. شروع کرد با لهجه شدید ترکی داد زدن کی آی دزد بگیرش، دیوث‌ها، جاکش‌ها. اینجا دارین چه غلطی می‌کنین. علی گفت داد نزن بابا توپمون افتاد اومده بودیم ورداریمش.

پسره گفت: گه خوردین، باید زنگ بزنم صدوده

گفتم علی این داره کس‌شر میگه بیا میریم سمت در اومد سمتمون هولش میدیم فوقشم دو تا میزنیم تو سرش می‌ریم پی زندگیمون. زنگ زد صدوده مجبور شدیم وایسیم، هم ماشینمون جلو در مدرسه بود هم می‌رفتیم احتمال می‌دادم شماره پلاک برداره

مامور اومد تا رسید پسره داد زد جناب سرهنگ اینا دزدن من این‌ها رو حین دزدی گرفتم

مامور اومد گفت اینجا چیکار می‌کردین گفتیم توپمون افتاده بود تو حیاط اینجا؛ زنگ زدیم جواب ندادن اومدیم، خودمون بردارمش

مامورخندش گرفته بود تقریبن و فهمیده بود ما کلن دزدی بهمون نمی‌خوره. شروع کرد کسشر گفتن که این کارتون فیلانه فولانه این آقا اگه رضایت بده که هیچ من گزارشم نمی‌کنم این حرف‌ها.

پسر شروع کرد داد زدن که آی نه این‌ها اومدن لواشک‌های من دزدین خوردن بعدم اینکه کرست ناموس من دیدن همین بی‌پدر مادر وسایل ناموس من دیده. شما فکر کردین من از این بچه‌ تهرونی‌های بی‌غیرتم مثل شما شلوار جین پوشیده‌ها نخیر آقا نخیر آقا

مامور اخم کرد گفت خجالت بکشین. پدرتون در میارم، ال می‌کنم بل می‌کنم

گفتم بابا ما اصلن از وقتی اومدیم تو این حیاط به جز این آقا کس دیگه ای ندیدیم، علی تو اصلن ناموس این دیدی که این میگه؟

علی گفت شما بچرخین وسایل ناموس ایشون میبینید نا خاسته، برگشتیم دیدیم سوتین زن یارو به بندرخت آویزونه.

خلاصه بعد از دادن پول کل لواشک‌های توی سینی آقا رضایت دادن ولمون کردن.

1 comment:

نیک ناز said...

عالی بود...شما شلوار جین پوش ها!